حمله گرانی به حمل و نقل عمومی
به گزارش وبلاگ یاهو، با این که همه مان از نظر روانی آماده پذیرش هر نوع گرانی هستیم و گران شدن هیچ چیز نمی تواند غافلگیرمان کند اما گران شدن کرایه حمل و نقل عمومی واقعا دارد حالمان را بد می نماید. این گرانی، دردی است که میان این همه درد در عهد کرونا نمی دانیم آن را کجای دلمان بگذاریم و برای این که این درد کمی التیام پیدا کند فقط می توانیم یک مشت عدد و رقم را کنار هم بچینیم تا به این نتیجه برسیم که عده ای دارند کم کاری می نمایند و مردم را هرچه بیشتر زیر منگنه گرانی ها سُر می دهند. کرایه حمل و نقل عمومی گران شد؛ این خبر نه تازه است نه جدید بلکه روالی است مختص اسفند ماه های هرسال برای معین تکلیف قیمت ها در سال جدید.
اسفند99 هم همین روال تکرار شد و همپای بقیه شهرهای عظیم، گران شدن هزینه حمل و نقل عمومی با تصویب فرمانداری در تهران سر و شکلی قانونی یافت. سال جاری اما با بقیه سال ها یک فرق عظیم دارد؛ هم کرونا مشغول تاخت و تاز کم سابقه است و هم به واسطه گرانی های پی در پی کفگیر خیلی ها به ته دیگ خورده و گرانی حمل و نقل برایش حکم ناخنی را دارد که زخم ناسوری را می نماید. این زخم وقتی به خون می افتد که بدانیم اگر سال قبل قیمت همه بخش های حمل و نقل 25 درصد گران شد سال جاری که کرونا جدی تر از همواره در کمین است و صورت ایران و به خصوص تهران از تب بیماری، قرمز آتشین است نرخ ها تا 35 درصد یعنی بیشتر از روال معمول اجازه افزایش یافته تا تیری کاری باشد بر پیکره قشرهای آسیب پذیری که حمل و نقل عمومی عصای دست شان است.
35 درصد تورم برای ناوگانی کهنه
سال جاری رکورد دست کرایه تاکسی و اتوبوس است، اتوبوس هایی که پارسال گفتند کرونا وضع مالی صاحبانش را اسفبار نموده و تاکسی هایی که می گویند، نمی گردد از جیب صاحبانشان به نفع مردم بخشید. همین شد که کرایه اتوبوس و تاکسی از اردیبهشت سال جاری که کرایه های جدید رسما اعمال می گردد نسبت به سال 99، 35درصد اضافه خواهد شد تا این تصمیم در کارنامه عملکرد تصمیم گیران شهری به صورت ستاره دار باقی بماند.
می گوییم ستاره دار چون افزایش 35درصدی افزایش کرایه اتوبوس و تاکسی شاید به نفع صاحبان اتوبوس و تاکسی باشد ولی یقینا به ضرر مردم است؛ مردم خسته از این همه گرانی، بینندگان تورم بالای 50درصد و مردم ایستاده در صف یک روز برای مرغ و روز دیگر برای روغن و شکر والبته رخ به رخ با کرونا.
آنهایی که آمدند ابروی اتوبوسرانی و تاکسیرانی را با تورم 35درصدی درست نمایند ولی زدند چشم مردم را با قیچی گرانی کور کردند، اسفند پارسال که عدد کرایه ها را در خلوت خود بالا و پایین می کردند به ورشکستگی این دو ناوگان اشاره کردند، درحالی که ورشکستگی مردم را به یاد نیاوردند. همچنین از یاد بردند ناوگانی که هرسال به قیمت بلیت آن افزوده می گردد روز به روز از کیفیت خدمات دهی اش کم می گردد و گرانی ها برای ناوگانی اعمال می گردد که کهنه و فرسوده است. این را نه ما که مسؤولان خودشان می گویند.
دست کم در خصوص اتوبوسرانی تهران می دانیم گرچه پارسال 200اتوبوس دو کابین برای بازسازی، راهی سوله های تعمیرگاهی شدند و دستور خرید 2500اتوبوس جدید نیز صادر شد ولی خطوط اتوبوسرانی پایتخت به 3000اتوبوس جدید و نوسازی 3400اتوبوس فرسوده معادل 61درصد از 5600اتوبوسی که عمری بالای 12سال دارند، محتاج است.
در خصوص تاکسی های فعال در شهرها نیز وضع مشابه است و استناد ما به گفته های مرتضی ضامنی، مدیرعامل اتحادیه تاکسیرانی های شهری کشور است که عدد تاکسی های فرسوده کشور با عمر بیش از 10 سال را 192هزار دستگاه اعلام نموده است.
در تهران نیز به گفته علی محتشمی پور، معاون فنی و بهره برداری سازمان تاکسیرانی 40هزار تاکسی معادل نیمی از ناوگان80هزار خودرویی تاکسیرانی پایتخت مُهر فرسودگی به پیشانی دارند. با این حال کرایه این تاکسی های فرسوده بدون این که خدماتی بهتر از سال قبل به مسافران ارائه دهند سال به سال و سال جاری 35درصد گران می گردد تا این افزایش نرخ فقط مسکنی باشد برای مسائل معیشتی تاکسیران ها نه ابزاری برای آسوده ترشدن مسافران.
این احتمال هم هست که سال جاری با رشد چشمگیر کرایه تاکسی، بخشی از مسافران از این وسیله حمل ونقل صرف نظرنموده و به بخش های ارزان تر همچون اتوبوس و مترو رو بیاورند که آن هم داستانی است برای خود؛ داستانی پر کرونا.
نقطه سرخط
دوباره باید از دولت حرف بزنیم، نه فقط دولت دوازدهم که دولت های یازدهم و دهم و نهم و همین طور رو به عقب تا به دولت دو دهه قبل برسیم که هیچ کدام سهم خود را از توسعه و تجهیز حمل و نقل عمومی نپرداخته اند یا اگر پرداخته اند به قدری ناچیز بوده که می گردد نپرداخته حسابش کرد.
در تحلیل وضع حمل و نقل عمومی، ما رسانه ها گرفتار یک دور باطل هستیم و همواره از اول تا آخر می نویسیم اما چون آخر کار به دولت می رسیم، یک نقطه می گذاریم و برای دفعه بعد دوباره برمی گردیم سرخط.
دیگر لازم نیست تکرار کنیم که به اذعان مسؤولان شهری تهران، دولت یازدهم و دوازدهم ریالی به ناوگان حمل و نقل عمومی یاری ننموده اند و چوب خط بدهی های دولت به حمل و نقل پر شده است. این هم ضروری نیست که دوباره بنویسیم حمل و نقل عمومی برای این که کمی بال و پر بگیرد و از خمودگی فعلی خارج گردد به ارزش پول امروز به 20هزار میلیارد تومان احتیاج دارد.
پس چون به گفته پیروز حناچی، شهردار تهران موضوع حمل و نقل عمومی پایتخت، ناوگانی که روزانه ـ قبل از کروناـ بیش از پنج میلیون مسافر را جابه جا می نماید موضوعی نه شهری که حاکمیتی است، پس برای باز شدن گره های حمل و نقل همگانی نگاه ها همچنان رو به سوی دولت است.
با این حال اما چون دولت پا پس کشیده، نگاه ها به جیب مردم است که موید آن افزایش کرایه حمل و نقل عمومی به منظور درآمدزایی این بخش و کاستن از زیان دهی آن است؛ تلاشی که همه چیز در آن حساب و کتاب می گردد مگر زیان مردمی که زیر بار فشارهای مالی ترک برداشته اند و جیب شان مثل سفره های آب زیرزمینی دیگر توان برداشت ندارد.
25درصد تورم در تونل های زیرزمینی
خطر از بیخ مردم شهرتهران گذشت چون اگر ریش و قیچی به دست مسؤولان شهرداری می افتاد سال1400 قیمت بلیت مترو تا 40درصد افزایش می یافت و هزینه یک رفت وبرگشت در طول روز در خطوط درون شهری به حدود 6000 تومان برای هر نفر می رسید اما چون این خطر برطرف شده و 19هزار و 859تومان که برآورد می گردد قیمت واقعی بلیت متروست ملاک تصمیم گیری قرار نگرفته، قیمت یک بلیت تک سفره برای سال1400، 2000تومان خواهد بود که از ابتدای اردیبهشت اعمال خواهد شد.
با 2000تومان اکنون مگر چند خوراکی انگشت شمار کم ارزش یا قرصی نان چیزی دیگری نمی توان خرید، پس از این منظر کرایه مترو در تهران ناچیز است. همچنین اگر کرایه تاکسی را در یک کفه ترازو و قیمت بلیت مترو را در کفه دیگر قرار دهیم حتما مترو به صرفه تر از تاکسی است و کفه ترازو به نفعش سنگین تر می گردد ولی اگر ماجرا را طور دیگری ببینیم و معیارها را کیفیت خدمات قرار دهیم مترو جایی است پر تنش، پر از ازدحام، صحنه ای برای برخوردهای فیزیکی و کلامی مداوم میان مسافران، حتی دست به یقه شدن و جایی برای کمین زدن برای یافتن جایگاه خالی، درحالی که این مسائل لااقل در تاکسی وجود ندارد.
با این که سرعت حرکت قطارها در زیرزمین بالاست و از ترافیک خبری نیست و مسافر زود به مقصد می رسد ولی در همین سفرهای کوتاه رنج تنه خوردن های مداوم، تحمل قطار دستفروشان و در 14ماه اخیر ترس ابتلا به کرونا در واگن های شلوغ از مزیت های آن می کاهد.
پس مردم سال به سال درحالی بلیت مترو را گران تر می خرند که خدمات مشابه سال های قبل را دریافت می نمایند؛ مضاف بر این که در ایام کرونا خطر بیمار شدن را هم به جان می خرند؛ البته تصمیم گیران به موضوع طور دیگری نگاه می نمایند و آنچه بیشتر به چشم شان می آید خدمات مترو و تاب آوری اش با وجود دست های خالی است. کسی مثل محمد علیخانی، رئیس کمیسیون عمران و حمل ونقل شورای شهر تهران فقط به این نگاه می نماید که دولت ریالی به بهبود شرایط ناوگان اتوبوسرانی و مترو یاری ننموده و کرونا نیز باعث خسارت ماهانه 1000میلیارد تومان به حمل ونقل عمومی تهران شده است.
عبدالحمید امامی، معاون مالی و اقتصاد شهری شهرداری تهران نیز ترجیح می دهد به خسارت وارده به تشکیلات متبوعش از بابت کرونا اشاره کند و از 1200میلیارد تومانی بگوید که کرونا در قالب هزینه روی دوش شهرداری گذاشته و البته از یک 1200میلیارد تومان دیگر که از بابت افت درآمدها بر دوش شهرداری افتاده است.
با این که می دانیم شبکه راه آهن شهری تهران وحومه به عنوان متروی پایتخت لحظه ای از ارائه خدمات به شهروندان نمی ایستد اما این بخش مهم از ناوگان حمل ونقل عمومی به سبب کاستی هایش فشارهای زیادی را بر مسافران تحمیل می نماید.
اگر آخرین گفته های علی امام، مدیرعامل شرکت متروی تهران در سال99 را مرور کنیم، او اذعان دارد که برای خدمات رسانی صحیح به شهروندان و استفاده از همه ظرفیت های مترو باید همه ایستگاه های خطوط6و7 که فعلا ناقص است به بهره برداری برسد درحالی که پیش بینی می گردد سال جاری در خوش بینانه ترین حالت فقط 12ایستگاه فعال گردد؛ البته اگر خطوط6و7 به طور کامل بهره برداری گردد متروی تهران به 1500واگن و به عبارتی به بیش از 215رام قطار احتیاج دارد که بعید به نظر می رسد با حرکت لاک پشتی تامین واگن در کشور، چنین عددی محقق گردد.
دولت پول ندارد، مردم دارند؟
علیرضا سرحدی، کارشناس مسائل شهری
در شرایط کنونی که عموم جامعه با فراگیری بیماری کرونا دست به گریبانند و رکود مالی هم به معیشت آنها ضربه زده است افزایش قیمت در ناوگان حمل و نقل عمومی به نوعی تحمیل بار اضافه و سنگین روی دوش مردم است.
اگر در توجیه گران تر کردن بلیت مترو، ارائه خدمات ویژه از سوی مدیران شهری اعلام شده، باید پرسید مراد از این خدمات چیست؟ احداث یک اغذیه فروشی در ایستگاه مترو یا پاکیزه نگه داشتن محیط آن را نمی توان به عنوان خدمات محسوب کرد چرا که حداقل در مقایسه با دیگر کشورهای دنیا اینها مواردی پیش پا افتاده محسوب می گردد و برای عموم مردم نه تنها این خدمات اهمیتی ندارد بلکه خواسته آنها انجام درست وظایف اصلی خود این ناوگان است.
وقتی از خدمات ناوگان حمل و نقل عمومی حرف می زنیم باید مصداق هایی در این رابطه داشته باشیم. این مصداق ها وقتی مهم تر می گردد که شرایط ناوگان حمل و نقل عمومی مان را با دیگر شهرهای دنیا مقایسه کنیم. ما هنوز در اجرای وظیفه ذاتی ناوگان حمل و نقل همگانی ناتوانیم، به این مفهوم که اصلی ترین وظیفه این ناوگان به عنوان مثال مترو سر وقت بودن زمان ورود قطار شهری به ایستگاه است، در حالی که طی این سال ها هنوز نتوانسته ایم به این مفهوم حتی نزدیک بشویم.
این در حالی است که به عنوان مثال متروی شهر لندن بدون هیچ تاخیری اقدام به سوار کردن مسافران این شهر می نماید و این زمان سنجی آنقدر بدیهی و معمولی است که مسافران برای رسیدن به مقاصدشان می توانند روی این زمان بندی حساب نمایند. نبود تعهد به اجرای درست این وظیفه بنیادین باعث بروز پیامدهای بسیاری برای حجم بالایی از شهروندان و دلیلی بر هدر رفت وقت و انرژی بسیار می گردد. ما هنوز برای شهروندان مان که سالانه 300ساعت از عمرشان را در ترافیک به نوعی هدر می دهند، پاسخی نداریم.
توجیه دیگر مدیران شهری هم در این حوزه جالب توجه است، آنها می گویند چون دولت پول ندارد و منابع مالی مدیریت شهرداری هم پاسخگو نیست، بنابراین مجبور به گران تر کردن بلیت مترو و اتوبوس هستند. این استدلال نشان از فاصله هشدارآمیز مسؤولان و مدیران با عموم مردم است، همان چیزی که از آن به عنوان سرمایه اجتماعی یاد می گردد.
چطور شهرداری و دولت پول ندارد و انتظار دارد مردم داشته باشند. نکته این است که شهروندان هم نسبت به حقوق بدیهی خود در این حوزه ناآگاهند؛ این ناآگاهی البته که به نفع مدیرانی است که ناکارآمدی و مسؤولیت آشکار خود را پشت آن پنهان می نمایند چرا که وقتی شهروندان نسبت به این موارد آگاهی داشته باشند بنابراین حق خودشان را مطالبه می نمایند. حالا اما مدیران شهری نه تنها اقدام به گران کردن بلیت حمل و نقل عمومی نموده اند بلکه به نوعی منت آن را هم سر مردم می گذارند و با مقایسه خدمات ارائه شده با دیگر شهرهای دنیا به نوعی تصمیم به افزایش نرخ ها را توجیه می نمایند.
منبع: جام جم آنلاین